پر واضح است اشتیاق در کتابخوانی اختیاری در ساعات درسی به گسترش دایره واژگانی دانشآموزان میانجامد. در چنین شرایطی دانشآموزان در بیان اندیشههای خود از امکان بیشتری در استفاده از واژهها بهره میبرند و منظور خود را کاملتر و ملموستر بیان میکنند.
مجید راستی، نویسنده فعال و باسابقه حوزه کودکان که تاکنون آثار متعددی از او منتشر شده است در گفتوگویی با سایت تخصصی قصه و داستان با بیان این مطلب گفت: دانشآموزان در اندیشیدن به کمک دایره واژگانی بیشتر، موفقتر عمل میکنند. حتی در جمع نیز از اعتماد بیشتری برخوردارند. همه میدانیم مهارتهای گفتاری و زبانی هر کسی در گرو دایره واژگانی و درک مطلب اوست و کودکان کتابخوان در یادگیری هم کیفیتر و سریعتر میآموزند.
او که از سالها تجربه مدیرمسئولی و سردبیری نشریات کودکان برخوردار است در باره تأثیر مطالعه کتابهای غیردرسی مثل قصه و داستان در محیط مدرسه تحت عنوان زنگ خواندن، بر روی توانایی خواندن و نوشتن دانشآموزان گفت: امروزه شاهد هستیم که مدرسهگریزی جمعی از دانشآموزان یا کم علاقگی به کتابهای درسی، دیر زمانی است که دست اندرکاران را به فکر و چارهیابی وا داشته است. به نظر میرسد یکی از کارهای مفید میتواند کاهش اجبار به یاد گیری در مدرسه باشد. کتابخوانی در محیط مدرسه برای دانشآموزان که کنار هم هستند میتواند به رفتاری عادی و طبیعی تبدیل شود.
وی در همین زمینه یادآور شد: به گفته آموزگاران و متخصصان تعلیم و تربیت، ضعف روخوانی بین بسیاری از دانشآموزان جدی است. تشویق به مطالعه آزاد اما هدفمند بین آنان، بسیار مفید خواهد بود. در ضمن از توجه و استفاده از پیشنهادها و نظرات دانشآموزان در انتخاب کتاب و کتابخوانی نیز نباید غافل شد.
نویسنده کتاب «سوسی گلچین» از انتشارات «قصه و داستان» که تجربه برپایی کارگاه خلاقهنویسی را هم در کارنامه فعالیتهای خود دارد درباره آثار و نتایج خواندن کتاب قصه در جمع دوستان و همکلاسیها در محیط مدرسه معتقد است: همان طور که اشاره شد تقویت روانخوانی در میان دانشآموزان یکی از برکات کتابخوانی فردی و گروهی است. شاد سازی، خیال بازی، تقویت تخیل، سلامت روحی و روانی و گسترش ذهنی و خوش فکری از دیگر فایدههای کتابخوانی است.
مجید راستی که تعدادی از آثارش به صورت الکترونیکی و صوتی نیز عرضه شده در باره اینکه انشا نویسی دانشآموزانی که کتابهای قصه و داستان میخوانند چه تفاوتی با دانشآموزانی دارد که صرفاً محدود در حوزه کتابهای درسی هستند میگوید: از بزرگترین ضعفها و کمبودهای کتابهای درسی، نگاه جدی و صرف آموزشی است. حتی شیوههای به کار گرفته شده هم عموماً کم جاذبه است. در حالی که اگر از شیوههای گوناگون از جمله طنز و بازیهای زبانی و مشارکتی در آموزشهای دبستانی استفاده شود میتواند آموزش را لذت بخش کند. چنانکه نمونههای موفق هم کم نیست. کودکانی که کتابخوان هستند در نوشتن انشا ـ که میبایست از مهمترین درسها باشد ـ بهراحتی از تخیل و خلاقیت ذهنی برای خلق فضاها و اتفاقهای متفاوت استفاده می کنند، چرا که در داستانها با فضاها، مکانها و زمانها و شخصیتهای متفاوت آشنا شدهاند. فراموش نکنیم که کسب شجاعت از دل کتابخوانی، مهارت آفرین میشود چرا که لذت کتابخوانی در طول زمان و و پیوسته است.
او در پایان در باره کودکانی که از سنین دبستان زیاد داستان میخوانند و حتی تمایل به نوشتن پیدا میکنند، در بزرگسالی از نظر اصول نگارشی و نوشتن نامههای اداری چقدر با دیگران تفاوت دارند هم یادآور شد: امروزه ما میبینیم افرادی که به کتابخوانی عادت نداشتهاند و ندارند گاهی در نوشتن حتی یک نامه ساده به دیگران پناه میبرند. در حالی که خواندن و نوشتن، فکر و ذهن را نظم میبخشد و دقت را بالا میبرد. به مهارت اندیشیدن میافزاید. ویرایش را از تبدیل سخن در ذهن به متن بر عهده میگیرد. بنابراین هر کس هر قدر میخواهد لذت ذهنی ببرد و مهارت در فکر کردن، سخن گفتن، نوشتن موثر حتی در حد یک نامه توانایی چشمگیر پیدا کند، طبیعی است که ضروری است به چشمه خواندن کتاب و ادبیات راه یابد. دوران کودکی بهترین زمان برای رشد و شکوفایی است.
درود بر آموزگاران و پدران و مادرانی که با کتاب برای کودکان بهار آفرینند!
